نویسنده: عبدالرحمن الصویان
مترجم: عبدالصمد مرتضوی
چه بسیارند انسانهای درستکار و صالحین که ندانسته به ترویج شایعات میپردازند! اینها افرادی هستند که به تجزیه و تحلیل خبرها نپرداخته و همین که آن را از کسی بشوند، بیتأمل به نقل آن همت میگمارند و هیچ توجهی به منابع خبر نمیکنند!
جوزف دمستر: شایعات همچون اسکناسهای تقلبی هستند که گروهی مجرم و تبهکار به چاپ آن میپردازند اما انسانهای شریف و بزرگوار ندانسته به پخش و مبادلهی آن میپردازند! (بدیهی است اگر این افراد به حقیقت امر پی ببرند دست به چنین کاری نخواند زد).
یک فرد همواره با دو نوع خبر مواجه میشود.
1- خبرهایی که مبتنی بر دلیل و برهان بوده، از پشتوانه عقلی برخوردار است.
2- اخباری که جز وهم و گمان پشتوانه ندارد و از تخیلات فرد نشأت میگیرد.
3- در دین مبین اسلام راهکارهایی توسط رسول خدا (ص) ارائه گردیده که در نهایت وضوح و دقت، ما را از گرفتار شدن در گرداب شایعات برحذر میدارد تا از قبول و شایعه کردن اخباری که صدق و صحت آن برایمان محرز نشده بپرهیزیم.
مغیرة بن شعبه (رض) روایت میکند که رسول خدا (ص) فرمود: « انّ الله حرّم علیکم عقوق الأمّهات و وأد البنات و منعاً وهات و کرّه لکم قیل و قال و کثرة السؤال و إضاعة المال »
یعنی خداوند بی احترامی بر مادران و کشتن دختران و اینکه حق دیگران را ندهید و آنچه را خود مستحق نیستید طلب کنید بر شما حرام گردانیده و ناپسند دانسته است که (شایعه پردازی کنید و) در سخنان (و کارهای) دیگران دخالت نمایید. هدر دادن مال (اسراف کاری) و زیاد پرسیدن (سؤال های نابجا) نیز از جملهی کارهای زشت و ناپسند است.
ابو هریره (رض) روایت میکند که رسول خدا (ص) فرمود: « کفی بالمرء إثماً أن یحدثّ بکلّ ما سمع » و در روایتی دیگر آمده « کفی بالمرء کذباً أن یحدّث بکلّ ما سمع » همین که یک فرد به صرف اینکه مطلبی را میشنود و به بازگو کردن آن میپردازد در زمرهی دروغگویان محسوب خواهد شد و طبق روایت دیگر گنهکار خواهد گردید .
از ابوعثمان نهدی نقل شده است که عمر بن خطاب (رض) فرمود: «بحسب المرء من الکذب أن یحدث بکلّ ما سمع» که همان محتوای احادیث قبل را در بردارد.
عبدالله بن وهب (رحمه الله) نقل میکند که مالک (رحمه الله) خطاب به من فرمود:بدان و آگاه باش که آنکس که هر آنچه میشنود را باز گو مینماید (از خطا و لغزش) در امان نخواهد بود و تا زمانی که چنین کند لیاقت پیشوایی و امامت را دارا نخواهد بود. عبدالرحمن بن مهدی (رحمه الله): یک شخص آن زمان خواهد توانست مقتدا و پیشوای مردم قرار گیرد که از ذکر برخی از شنیده های خود خودداری کند.
حذیفه بن یمان (رض) روایت میکند که رسول خدا (ص) فرمود: «بئس مطیّة الرجل زعموا» چه زشت است که کسی هنگام روایت خبر به زعم و گمان استناد کند. خطابی در شرح آن گفته است: «زعموا» زمانی در کلام عربی به کار میرود که قصد نقل حدیث یا کلامی را داشته باشیم که از حیث سند و صحت متن مشکل داشته باشد، (یعنی نه مستند و نه متقن باشد)و این معمولاً کلام و سخنی را شامل میشود که به صرف شنیدن آن اکتفا میشود. رسول خدا (ص) این گونه سخن را مذموم دانسته و دستور فرموده است در چنین شنیده هایی تأمل و دقت شود تا به وثوق آن پی برده شود .آن حضرت (ص) امر فرموده تا به صحت و وثوق یک خبر مطمئن نشده ایم از روایت آن بپرهیزیم، چرا که راوی نیز از جملهی دروغگویان خواهد بود (اگر چه این کار را عمداً انجام ندهد).
از ابوحاتم بن حبان (رحمه الله): زبان چون درندهی خطرناکی است که اگر در بندش نمایی در امان خواهی بود و چنانچه رهایش کنی به خطر خواهی افتاد. بی تردید یک انسان هوشمند هیچگاه بدان چه یقین ندارد نمیپردازد؛ تا مورد اتهام واقع نگردد.
هان! آگاه باشید که دروغ اساس و پایهی گناهان است و شخص دروغگو محاسن و کرامات را نادیده میگیرد و به پرده دری و رسوایی دیگران (و حتی خود) میپردازد.
ضروری نیست انسان هر آنچه سخن ناشایست میشنود را بازگو نماید، زیرا آنان که چنین خصلتی دارند از قدر و منزلت آنها کاسته میشود و صداقت آنان زیر سؤال میرود.
ابن حجر عسقانی (رحمه الله): در ذکر و ثبت وقایع مختلف (شامل اقوال، افعال و ...) نمیتوان به شایعات موجود اکتفا نمود، بلکه باید با تحقیق و تفحص آنها را بررسی کنیم و انگاه که حقیقت آنها برایمان محرز شد به ثبت و ضبط آن بپردازیم. به ویژه زمانی که میخواهیم به ذکر واقعه ای بپردازیم که در بر دارندهی نوعی طعن دربارهی یکی از دانشمندان یا صالحان باشد و شخصیت او را زیر سؤال میبرده باشد، این وظیفه (تحقیق و تفحص) مهمتر جلوه میکند. همچنین اگر در مواردی با گزافه گویی و سخن افراطی مواجه شدیم شایسته است از مبالغه در افشای آن بپرهیزیم و فقط به ذکر آن بسنده نماییم تا دچار لغزش نگردیم. یکی از وظایف هر مسلمان این است که نسبت به جایگاه و موقعیت مردم اطراف خود آگاهی پیدا کند تا با هر یک، آنگونه که باید و شاید تعامل کند و این گونه نگردد که فرومایگان را معتبر و فرزانگان را حقیر شمارد.
علامه عبدالرحمن سعدی (رحمه الله): یکی از لغزش های فاحشی که روابط انسانی را تهدید میکند این است که برخی افراد هر آنچه را از دیگران میشنوند بر آن صحه میگذارند و بدون چون چرا دوستی ها یا دشمنی های خود را بر این گفته های خام مبتنی مینمایند و چه بسا به این کار مایهی شرمندگی و سرافکندگی خویش تا مدت ها ی مدیدی میگردند. بسیاریند کسانی که به دروغ شایعه پردزی میکنند و یا حقایق را تحریف کرده و به طور ناقص در اختیار مردم قرار میدهند. اما انسان عاقل در برابر چنین افرادی بی مبالات و لاابالی، که تابع هوی و هوس خویش قرار گرفتهاند هوشیار است و تا به کنه خبر پی نبرد از قبول آن احتراز مینماید. زیرکی و ذکاوت یک شخص در نوع تعامل او با شنیده های و شایعاتی که از دیگران میشنود نمایان میشود.
بدیهی است شایعات در اندک زمانی میان مردم پراکنده میگردد و همگان در زمان کوتاه به شایعه منتشر شده آگاهی مییابند.(امام التابعین) حسن بصری در تأیید این سخن چنین نقل میکند که: «در بصره مردی از مجلسمان خارج شد و گفت: (شایعه به سرعت در جامعه پخش میگردد)، اکنون من دروغی را در میان چند نفر مطرح میکنم و آنگاه شما بنگرید بعد از اندک زمانی حتی کودکان بدان واقف میگردند و به رد و بدل کردن آن میپردازند. آن مرد خود گفت هنوز به خانه ام نرسیده بودم که آن قدر این سخن ساختگی خود را از این و آن شنیدم که خود، تصور کردم این سخن حقیقت دارد!»
شایعه پراکنی آثار زیانباری را به دنبال دارد. دکتر احمد نوفل: شایعه آن چنان قدرتی دارد که صفوف منسجم را بر هم میزند و به تشتت آرا و اندیشه ها میپردازد. آنگاه که شایعه با این همه آسیبی که داراست میان مردم پراکنده میگردد گروهی بر آن مهر تأیید میزنند و گروهی آن را تکذیب مینمایند. برای تفرقه و از هم گسیختگی جامعهی انسانی همین بس که پذیرندگان شایعه با آنان که از پذیرفتن آن استنکاف میورزند دچار نزاع و اختلاف میشوند و در نهایت صفوف واحد و متحد آنها بر هم میخورد.
با این همه آیا شایسته است که انسان بدون تأمل هر آن چه میشنود را باور کند؟!
آیا منصفانه است که گفتهی فلان لاابالی بی تقوایی که در مورد عالم یا عابد و دعوتگر دینی (که شاید مورد نفرت او بودهاند) به زبان آورده را بی درنگ بپذیریم و مقام شامخ چنین افراد شاخصی را زیر سؤال ببریم؟!
مسلمانان واقعی اصلاً عنایتی به شایعات موجود در جامعه ندارد و نیازی به اینکه تلاش و وقت فراوانی را صرف این بکند تا مهر بطلان بر فلان شایعهی مطرح شده در جامعه بزند، ندارد.
از قدیم الایام این جمله میان مردم مرسوم بوده که: «قبول السعایة شر من السعایة. لأن السعایة دلالة و القبول اجازة» مهر تأیید بر قول سخن چین زده از سخن چینی بدتر است. زیرا سخن چین فقط به بیان و اشاره آن میپردازد ولی آنکه مهر تأیید بدان قول میزند آن را قبول کرده بدان حکم میکند.
خدا رحمت کند «ابودرداء» را که فرموده است: اگر شخصی به مسلمانی تهمت زند و سخنی را به دروغ علیه او شایع نماید سزاوار است خداوند در روز قیامت او را برای همیشه عذاب کند تا آنچه را گفته ثابت نماید.
نظرات